English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1185 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
burners U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
Ultimedia U موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
afterburning U عملیات بعد از احتراق سوخت
fuelling U سوخت موتور
fuels U سوخت موتور
fuel U سوخت موتور
fueled U سوخت موتور
fuelled U سوخت موتور
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
restricted propellant U سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
diesel fuel oil filter U صافی سوخت موتور دیزل
residence time U مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
jet a U سوخت موتور توربینی که دردمای 04 درجه منجمدمیشود
bi fuel U موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
gasoline U سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
turbofan U موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
best power mixture U نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
brake specific fuel consumption U مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
cartridges U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
state chicken U در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
PIA U مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
mismatch U ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
hollerith code U سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
drives U مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
drive U مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
personal U ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
allocations U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
allocation U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
brouter U وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
burner frame U سوخت
stoker U سوخت
dissimilation U سوخت
combustion U سوخت
fuels U سوخت
fuel U سوخت
catabolism U سوخت
firing U سوخت
fuelled U سوخت
fueled U سوخت
power fuel U سوخت
gasoline U سوخت
fuelling U سوخت
propellants U سوخت
propellant U سوخت
internal combustion engines U موتور احتراق داخلی
ignition system U سیستم احتراق موتور
internal combustion engine U موتور احتراق داخلی
order of fire U ترتیب احتراق موتور
teleprinter U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
jet U سوخت پاش
metabolical U سوخت وسازی
atomizers U سوخت پاش
jets U سوخت پاش
atomisers U سوخت پاش
motor fule U سوخت موتوری
fueling U سوخت گیری
tankers U مخزن سوخت
tanker U مخزن سوخت
thickened fuel U سوخت جامد
fuelling U سوخت دادن
fossil fuels U سوخت سنگوارهای
jetted U سوخت پاش
metabolism U سوخت و ساز
feeders U سوخت رسان
metabolism U سوخت وساز
stoke U سوخت ریختن در
stoked U سوخت ریختن در
chemical fuel U سوخت شیمیایی
aviation fuel U سوخت هواپیما
stoking U سوخت ریختن در
ion burn U یون سوخت
octane U سوخت ماشینی
colloidal propeller U سوخت کلوئیدی
feeder U سوخت رسان
metabolisms U سوخت وساز
metabolisms U سوخت و ساز
avgas U سوخت طیاره
jetting U سوخت پاش
refuelling U سوخت گیری
domestic fuel U سوخت خانگی
fuels U سوخت دادن
bulk petroleum U سوخت مخزنی
stokes U سوخت ریختن در
oil firing U سوخت روغنی
liquid propellant U سوخت مایع
liquid fuel U سوخت مایع
stoker U سوخت انداز
carburator U سوخت رسان
fossil fuel U سوخت سنگوارهای
it excited my pity U دلم سوخت
fuel tank U مخزن سوخت
tank U ماشین سوخت
refuels U سوخت گیری
fuel meter U سوخت سنج
fule injection U تزریق سوخت
fuel manifold U چندراهی سوخت
solid propellant U سوخت جامد
fuel U سوخت دادن
refuel U سوخت گیری
atomisers U سوخت افشان
firemen U سوخت گیر
The house burned down . U خانه سوخت
fuel consumption U مصرف سوخت
raw fuel U سوخت خام
fuel storage U انبار سوخت
fuel tap U شیر سوخت
choke U دریچه سوخت
choked U دریچه سوخت
fule pump U پمپ سوخت
fire teazer U سوخت انداز
chokes U دریچه سوخت
fuel pump U پمپ سوخت
firer U سوخت انداز
fuel air pump U بوستر سوخت
fuel injection U سوخت رسانی
fule pump U تلمبه سوخت
rocket fuel U سوخت موشک
burner U سوخت پاش
fuelled U سوخت دادن
solid fuel U سوخت جامد
fuel gas U سوخت گازی
fireman U سوخت گیر
atomizers U سوخت افشان
fuel engineering U مهندسی سوخت
rocket fuel U سوخت راکت
atomizer U سوخت پاش
fuel filter U صافی سوخت
gas fuel U سوخت گازی
atomizer U سوخت افشان
refueled U سوخت گیری
firemen U سوخت انداز
fuel grade U درجه سوخت
fireman U سوخت انداز
fuel economy U اقتصاد سوخت
feed tank U مخزن سوخت
burners U سوخت پاش
metabolic U سوخت و سازی
fueled U سوخت دادن
refueling U سوخت گیری
refuelled U سوخت گیری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
timing U تنظیم زمان احتراق موتور
graphics U کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
fuel reserve tank U مخزن ذخیره سوخت
fuel injection system U سیستم تزریق سوخت
firing U عمل سوخت دادن
refuel U سوخت گیری کردن
overfeed U زیاد سوخت رساندن به
fuel oil mixture U مخلوط روغن و سوخت
peptized fuel U سوخت تغلیظ شده
fuel supply line U لوله سوخت رسانی
fuel supply pump U پمپ سوخت رسانی
breeder rocket U راکت سوخت ساز
air/fuel ratio U نسبت هوا به سوخت
refuelling U تجدید سوخت کردن
refuel U تجدید سوخت کردن
refueled U تجدید سوخت کردن
refueled U سوخت گیری کردن
refueling U تجدید سوخت کردن
to mend the fire U سوخت به اتش رساندن
refueling U سوخت گیری کردن
thickened fuel U سوخت تغلیظ شده
baf U ضریب تعدیل سوخت
metabolic reaction U واکنش سوخت و سازی
refuelled U تجدید سوخت کردن
What can't be cured must be endured. <idiom> U باید سوخت و ساخت.
natural gas firing U سوخت گاز طبیعی
fuel tank vent U هواکش تانک سوخت
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
2off-season
2off-season
1incentive
1affixation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com